آرادآراد، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 27 روز سن داره

نی نی کوچولوی من

آرادم مریض شده

خیلی اعصابم خورده . آرادنازنینم مریض شده . کل صورت و بدنش عین کهیر زده بیرون و پوست نازنینش پر از جوش های قرمز شده . 2 تا دکتر عوض کردم ولی تشخیص ندادن .براش دعا کنین . الان یه هفتست که فقط دوا عوض میکنیم و هیچ کدوم تاثیر ندارن
27 آبان 1390

عکس آراد جونم تو یه ماهگی

ا   اینم عکسهایی که قولشو داده بودم. البته چون حجمش رو کم کردم خیلی کوچیک و بی کیفیت شدن. اگه وقت کنم باید دوباره حجمشونو کم کنم طوری که بی کیفیت نشن. اینا رو هول هولکی گذاشتم. راستی ما رفتیم عروسی برادر شوهرم ولی موقع برگشت جاده بسه شد و موندگار شدیم .قرار بود 2 روز بمونیم ولی 8 روز موندیم!!! تازه اونجا که بودیم زلزله هم اومد . خلاصه کلی استرس کشیدم تا برگشتیم خونه !!! ...
21 آبان 1390

آراد یه ماهه شد

نینی خوشگلم یه ماهه شد. شنبه عروسی برادر شوهرمه . میرم ارومیه و بعد از عید قربان بر میگردم . حتما حتما چند تا عکس از آراد کوچولوی خوشگلم میذارم . دیگه تنبلی هم حدی داره !!!!!
12 آبان 1390

آراد 27 روزه

من بعد از یه غیبت بزرگ برگشتم. امروز آراد جونم 27 روزه شده . منم کم کم به شب زنده داری دارم عادت میکنم .اوایل برام خیلی سخت بود . البته آراد نازم خیلی مظلومه . فقط به خاطر شیر گریه میکنه . بارها شده شب همش ناله های کوچولو میکرده و من هی غر میزدم که چرا ساکت نمیخوابه و تو خواب ناله میکنه .بعد که بلندش میکردم میدیدم لباسش تمام خیس شده بیچاره واسه همون ناله میکرد. بازم یادم رفت عکس آراد رو برای آپلود بیارم . دوربینم خونه مامانم مونده . آخه اونجا همش ازش عکس میگیریم یادم میره بیارمش اینجا (خونه خودم) راستی وزنم رو 65.5 باقی مونده و کم کم دارم نگران میشم !!! شنبه هم عروسی برادر شوهرمه و یه مسافرت در پیش داریم. احتمالا برام خیلی سخت بگذره چون ...
9 آبان 1390
1